خروجی یک پژوهش در مشهد نشان میدهد ۸۵ درصد افرادی که طعمه کودک همسری میشوند تحصیلات ابتدایی یا متوسطه اول رادارند و والدین این کودکان نیز یا کاملاً بیسواد هستند یا حداقل تحصیلات رادارند.
به گزارش اختر شرق؛ پژوهشگران خراسانی دریافتند، ۹۳ درصد ازدواجهای زیر سن قانونی در اثر ناآگاهی خانواده رخ میدهد
بر اساس نتایج تحقیقی که با همکاری بهزیستی و دانشگاه فردوسی در سال ۹۹ انجامشده، ۹۳ درصد خانوادههایی که کودکانشان را به ازدواج زودرس تشویق کرده یا اجبار نمودهاند گفتهاند که از تبعات و آسیبهای اینگونه ازدواج مطلع نبوده و از روی ناآگاهی دست به این کار زدهاند. این تحقیق میگوید که بیش از ۶۳ درصد ازدواجهای کودکان در خانوادههای پرجمعیت صورت میگیرد و میانگین فرزند در بین ازدواج کنندگان در سنین پایین، بیشتر از میانگین کلی جامعه است.
بنا بر یافتههای این تحقیق، میانگین تعداد فرزندان در خانوادههای حاصل از ازدواج زودهنگام برابر دو و نیم بوده درحالیکه این میانگین در کل جمعیت یک و شش دهم درصد هست. میانگین جمعیت خانوادههایی که یکی از اعضای خود را به ازدواج زودهنگام تشویق یا اجبار میکند پنج و هشت دهم نفر است درحالیکه میانگین نفرات خانوار در کل جمعیت در همان مقطع تحقیق سه و سه دهم نفر هست.
محققین در این پژوهش، دریافتهاند که در ۵۵ درصد موارد با عروس خانم هیچ مشورتی در مورد این ازدواج صورت نگرفته و جالب اینکه، چیزی در همین حدود یعنی بیش از ۵۰ درصد دخترانی که ازدواج زیر سن قانونی داشتهاند نیز از ازدواج زودهنگام نارضایتی دارند.
تحقیق میگوید: ۵۳ درصد از خانمهای زود ازدواجکرده، از ازدواجشان راضی هستند یا حس خوبی نسبت به آن دارند، ۳۶.۵ درصدشان از این ازدواج راضی نیستند و با این کار مخالفاند و ۱۰ درصد هم هیچ حس و احساسی نسبت به این موضوع ابراز نکرده و نسبت به آن بیتفاوت هستند.
پژوهشگران باوجوداین نتایج، دریافتهاند که ۷۶ درصد زوجها از نوعی اختلال یا ناراحتی روحی و روانی رنج میبرند که درنتیجهی ازدواج زودهنگام حادثشده است اگرچه معتقدند برای ریشهیابی این ناراحتیها باید تحقیقات عمیقتری صورت گیرد.
مصاحبهشوندگان، عمده علل این مشکلات را ناشی از کمتجربگی در زندگی جدید به دلیل سن کم و مشکلات پیشآمده، مشکلات مالی در زندگی جدید، بیکاری شوهر، دوری از والدین، عدم امکان ادامه تحصیل، مقایسه خود با دیگران، عدم تفاهم با همسر، خیانت شوهر و برخورد نادرست خانواده همسر میدانند.
نکتهی جالبتوجه دیگری که محققین به آن اشاره میکنند این است که هیچیک از افرادی که زود ازدواجکردهاند نه به فرزندان و نه به اطرافیانشان توصیه نمیکنند که ازدواج زودهنگام یا زیر سن قانونی داشته باشند و اکثرشان سنین ۱۷ تا ۱۹ و بعضاً سنین ۲۵ سال و بالاتر را برای ازدواج مناسب میبینند.
یک یافتهی تأملبرانگیز دیگر هم در این تحقیق دیده میشود و آن این است که فرزندان اول، شانس و ریسک بالاتری برای ازدواج در زیر سن قانونی رادارند چون ۷۳ درصد مصاحبهشوندگان به محققین گفتهاند که فرزند اول خانواده هستند و تنها کمی بیش از ۱۴ درصدشان اطلاع دادهاند که فرزند دوم یا بیشتر هستند.
این یافته نشان میدهد: دختر بودن نیز این ریسک را بالاتر میبرد و به عبارتی، ترتیب تولد فرزندان دختر، این ریسک را کم یا زیاد میکند و در زود یا دیر شدن زمان آن نیز مؤثر است. شاید مهمترین نکتهی این تحقیق را بتوان منظر اقتصادی آن دانست که بر اساس آن ۹۳ درصد پاسخدهندگان از طبقات پایین اقتصادی و هفت درصدشان در طبقه متوسط بودهاند.
محققین تأکید میکنند که بیشتر یا اکثریت یافتههای این تحقیق، با پژوهشهایی که در سایر نقاط ایران یا حتی در کشورهای دیگر صورت گرفته همخوانی دارد و نشان میدهد که الگوی کودک همسری در بیشتر نقاط و در بیشتر برگ خریدها از معیارها و دلایل یکسانی حکایت دارد.
مصاحبهشوندگان این تحقیق ۴۵ درصدشان اعلام کردهاند که با یکدیگر و با خانواده طرف دیگر، رابطه تنش آلودی دارند و به گفتهی محققین، سن کم، تجربه نداشتن کافی، عدم پختگی روانی و خصایص جوانانه است که به اشکال مختلف رخ مینماید.
بیشتر پیشنهادهایی که محققین برای کاهش و کنترل این پدیدهی اجتماعی ارائه دادهاند جنبه فرهنگی و آموزشی دارد و بخشی از آنهم مربوط به اصلاح قوانین و کار بیشتر رسانهها در این زمینه هست.
این تحقیق توسط دکتر حسین میرزایی، استاد جامعهشناسی دانشگاه فردوسی سامانیافته و مجتبی میرزایی، لاله فتحی و زهرا باقری وی را در این کار کمک کردهاند. پژوهش مذکور در تابستان ۹۹ پایانیافته است.