از مهمترین وظایف مدیران شهری دستیابی به توسعه پایدار است
از مهمترین وظایف مدیران شهری دستیابی به توسعه پایدار است

علی شوشتری: از مهمترین وظایف مدیران شهری جهت دهی فعالیت‌های شهری و ترسیم چشم‌انداز شهر در راستای دستیابی به توسعه پایدار است.

یادداشت: علی شوشتری

به گزارش اختر شرق؛ امروزه اداره مطلوب شهرها، بدون مدیریت یکپارچه شهری امکان‌پذیر نیست. شیوه برنامه ریزی، ساخت و مدیریت شهرها در زمان حال، نتیجه تلاش‌های ما برای رسیدن توسعه‌ای پایدار و متوازن در آینده را مشخص خواهد کرد. جهانیان درک کرده‌اند که شیوه برنامه ریزی شهرهای ما جدا از شیوه تفکر، رفتار و زیست مردم نیست.

مردم نخستین و مهم‌ترین پیشران تغییر در شهرها هستند. آن‌ها در مقایسه با هر گروه دیگری حساسیت و دغدغه بیشتری به زندگی شهری خود دارند و در بردارنده اطلاعات، ابتکارات و راه‌حل‌هایی هستند که باید به آن‌ها پرداخت و در شهرها به کار بست. تصمیم سازان و تصمیم گیران باید توانایی‌های مردم را باور کنند و فراتر از محدودیت‌های از پیش تعیین شده یا پیش داوری گام بردارند.

با افزایش جمعیت و رشد مهاجرت به شهرها، شهرهای مراکز استان و به ویژه کلان شهرها، جمعیت شهری رشد قابل توجهی نموده که گسترش افقی و بعضاً عمودی (افزایش تراکم) شهرها به ویژه کلان شهرها را به دنبال داشته است.

با توجه به افزایش جمعیت شهری در طول سال‌های گذشته، انتظار می‌رود جمعیت شهرها باز هم افزایش یابد و ضرورت فراهم کردن محیط مناسب شهری با ارائه بهترین خدمات عمرانی، شهری، فرهنگی، ورزشی و… به شهروندان، شهرداری‌ها را به عنوان اصلی‌ترین متولی مدیریت شهری با وظایف متنوع و سنگینی که عمده‌ترین این وظایف در ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها آمده است، مواجه ساخته است.

لذا شهردار به عنوان سکان دار اصلی مدیریت محلی می‌بایست بر اساس فرایندی مشخص و دقیق توسط اعضای محترم شورای اسلامی شهرها انتخاب گردد و دارای شاخصه‌های مختلف مناسب برای این مسئولیت سنگین باشند.

برخی از این مشخصه‌ها در قوانین مشخص شده است که از آن میتوان به عنوان مشخصه‌های عمومی یاد کرد و برخی از شاخصه‌ها که توسط متخصصان، بزرگان و یا مردم به عنوان شاخصه‌های خصوصی تعیین کرد.

آنچه در سعادت جامعه نقش اساسی دارد، شایستگی و جامع الشرایط بودن مدیران و کارگزاران آن جامعه است. در سازمان‌ها نیز موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف و مأموریت‌های سازمانی منوط به مدیرانی کاردان و لایق است. بنابراین انتخاب کارگزاران و مدیران اصلح سزاوار توجه و بررسی فراوان است و باید معیارهایی برای سنجش افراد و انتخاب ایشان در نظر گرفته شود.

مسلماً معیارهای سنجش در هر جامعه باید متناسب با ارزش‌ها و جهان بینی آن جامعه تعریف شود. جهان بینی مادی منحصر به جهان ماده می‌باشد ولی در جهان بینی اسلامی، هم این جهان و هم آخرت مورد توجه است. در جهان بینی اسلامی هدف صرفاً تولید بیشتر نیست بلکه هدف نهایی تعالی انسان و رسیدن او به جایگاه خلیفه خدا بر روی زمین است.

این تفاوت در جهان بینی از تمایزات مدیریت اسلامی با مدیریت غربی می‌باشد که هر یک از این دو دیدگاه معیارهای سنجش خاص خود را دارند.

در مدیریت اسلامی، بهترین مرجع برای یافتن معیارهای مناسب سنجش افراد، قطعاً سخن معصومین علیه السلام است و سخنان امیرالمومنین علیه السلام، منبع ارزشمندی برای این منظور است زیرا سخن آن حضرت به دلیل معصوم بودن ایشان خالی از خطا و لغزش است. همچنین آن حضرت خود تجارب گرانقدری در زمینه خلافت مسلمین و همچنین فرماندهی در جنگ‌ها داشته‌اند و بر سرزمین گسترده اسلامی آن زمان حکومت نموده‌اند. اما آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است علم لدنی آن حضرت می‌باشد که از امتیازهای خاص ائمه معصومین علیه السلام می‌باشد.

وظایف کنونی مدیریت شهری صرف نظر از تنوع و اختلاف در نظام‌های اجتماعی و سیاسی گوناگون، تنها محدود به مواردی از قبیل برنامه ریزی، خدمات رسانی، مدیریت فرهنگ محلی، انجام‌های پروژه عمرانی و… نمی‌شود. بلکه جهت دهی فعالیت‌های شهری و ترسیم چشم‌انداز شهر در راستای دستیابی به توسعه پایدار از جمله مهمترین وظایف مدیران شهری به شمار می‌رود.

توسعه پایدار به مفهوم حرکت بر محور انسان- محیط است و توسعه امکانات اقتصادی با توجه به ملاحظات محیطی و عدالت اجتماعی را مورد توجه قرار می‌دهد.

توسعه پایدار شهری به عنوان جزئی از توسعه پایدار بر پایه استفاده معقول از منابع طبیعی استوار شده است و در این نوع توسعه ملاحظات سه گانه، محیطی، اقتصادی و اجتماعی در کنار هم لحاظ خواهد شد. بنابراین شهر پایدار برآمده از فرایند توسعه‌ای است که هنیت و امکان ارتقای همیشگی سلامت اجتماعی – اقتصادی بوم شناسانه شهر و منطقه را فراهم کرده و این ذهنیت و امکان را به عینیت و اقدام مبدل ساخته است.

در راستای تحقق توسعه پایدار شهری می‌بایست شرایطی فراهم شود تا امکان بسترسازی توسعه پایدار انسانی و بهبود رفاه اجتماعی شهروندی، فراهم گردد که در این بستر می‌توان به برقراری عدالت اجتماعی، طراحی اقلیمی هماهنگ با محیط زیست انسانی، تقویت ساختارهای همبستگی اجتماعی همچون تعهد و مسئولیت پذیری، تقویت بنیان‌های اجتماعی و خانوادگی و احیای محیط زیست همگانی و ایجاد انتظام ساختاری در فضای شهری برای ادراک زیباشناختی و خوانایی شهری و بهبود بهره‌گیری از فضاهای شهری و افزایش رضایت شهروندی و یکپارچگی بخشی به ساختار بصری محیط و منظر شهری اشاره کرد.

image_printچاپ مطلب

Visits: 97