گفتگوی اختصاصی اختر شرق با یکی از نوادگان استاد کمال‌الملک

-سؤال: لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید.

-جواب: من رباب مژدکانلو هستم، مادرم خانم
فاطمه غفاریان و از نوادگان استاد کمال‌الملک هستم.

-سؤال: خانم مژدکانلو از دوران استاد کمال‌الملک
در نیشابور بگویید.

-جواب: استاد در تهران زندگی می‌کردند و اواخر
عمرشان برای استراحت به روستای فخرآباد آمدند و ملکی را از جناب دکتر گنجی خریداری
کردند و به همراه مادربزرگم (آسیه غفاری و چهار فرزند به نام‌های فاطمه غفاری، حلیمه غفاری، دایی بزرگم محمدخان
غفاری و حسین‌خان غفاری) آمدند.

-سؤال: آیا استاد تبعید شدند یا خواسته
خودشان بود که به نیشابور و حسین‌آباد بیایند.

-جواب: خواسته خودِ استاد کمال‌الملک بود و هیچ‌گونه
تبعیدی در کار نبود و تبعید شایعه هست.

-سؤال: لقب کمال‌الملک را چه کسی به او داد.

-جواب: پیشنهاد عده‌ای از بزرگان به ناصرالدین‌شاه
بعد از شاهکار وی در تالار آیینه بود که به او داده شد.

-سؤال: از خاطرات و ناگفته‌هایی برایمان بگویید
که در تاریخ نوشته‌نشده است.

-جواب: به نقل از مادرم که زمانی که در تهران
زندگی می‌کردند می‌گویم؛ ازآنجایی‌که استاد کمال‌الملک تصمیم داشتند به حسین‌آباد
بیایند و دوست نداشتند که آثارشان در کاخ باشد، شبانه تابلوهایشان را از کاخ به‌صورت
مخفیانه به خانه‌شان که در کنار باغ سعدآباد بود منتقل می‌کنند و درنهایت حسین‌آباد
منتقل می‌کنند.

-سؤال: آیا استاد در نیشابور هم نقاشی کشیدند.

-جواب: بله؛ بعد از آن‌که به نیشابور آمدند، استاد
در حسین‌آباد هم نقاشی می‌کشیدند که متأسفانه تعدادی را موش‌ها سوراخ کردند که
استاد به بازسازی آن‌ها پرداخت و از ناگفته‌های دیگر هدیه دادن ۱۸ عدد تابلو نفیس
ایشان در زمان پهلوی به افراد زیرپوشش هلال‌احمر از نیشابور بود که بعدها مجلس
پهلوی آن‌ها را از هلال‌احمر کرد.

-سؤال: در بزرگداشت استاد در شهر فیروزه گفتید آنچه
در مورد داستان چشم استاد کمال‌الملک در کتاب‌ها نوشته‌شده درست نیست، لطفاً دراین‌باره
توضیح دهید.

-جواب: بله چون روایت این‌گونه است که روزی
استاد در باغ جناب گنجی می‌رود و صبح خدمتگزاری لیوان شیری برای استاد می‌آورد اما
چون شیر فاسد بوده، استاد آن را نمی‌خورد. جناب گنجی از استاد سؤال می‌کند که چرا شیر
را نخوردید و استاد پاسخ می‌دهد که شیر فاسد است و به همین دلیل جناب گنجی از دست خدمتگزار
ناراحت می‌شود و می‌رود تا خدمتگزار را تنبیه کند، دراین‌بین استاد به دنباله جناب
گنجی می‌رود که خدمتکار را تنبیه نکند اما جناب گنجی سنگی را برمی‌دارد و به سمت
خدمتکار پرتاب می‌کند و متأسفانه چون استاد کمال‌الملک جلو خدمتگزار با دستانی بازایستاده
بود تا جناب گنجی سنگ را پرتاب نکند، سنگ به چشم استاد برخورد کرده و چشم استاد آسیب‌دیده
بود.

این موضوع قرار شده بود که در آن زمان به‌هیچ‌عنوان
روایت نشود چون جناب گنجی و استاد کمال‌الملک دوستانی خیلی نزدیک بودند و ایشان نمی‌خواست
اتفاق بدی برای دکتر گنجی بیافتد و مورد مواخذه قرار گیرد.

-سؤال: چه مقدار استاد شناخته‌شده است؟

-جواب: آن‌قدر که علاوه بر ایران تابلوهای ایشان
در کشورهایی چون ایتالیا، فرانسه و غیره به نمایش گذاشته‌شده است و یکی از نقاش‌های
بزرگ اروپایی در خصوص آثار استاد کمال‌الملک گفته است، آتشی از ایران به اینجا
آمده و شما از گرمای این آتش استفاده کنید.

-سؤال: آیا داستان سکه استاد در رستوران واقعیت
دارد؟

-جواب: نه این موضوع هم شایعه است، اکثر اقوامِ
خیلی نزدیک بنده در اروپا و امریکا زندگی می‌کنند اما هیچ‌یک این موضوع را نه شنیده
و نه دیده‌اند و در هیچ‌یک از موزه‌ها هم این بشقابی را که گفته بودند استاد در آن
را نقاشی کرده، پیدا نکردند.

-سؤال: آیا این حرف درست است که عده‌ای گفته‌اند
کمال‌الملک فراماسونی بوده؟

-جواب: خیر این حرف اشتباه و شایعه است و در توییترها
و جاهای دیگر عده‌ای این موضوع را بیان کرده‌اند که فقط به‌عنوان خودنمایی یا درست
کردن چالش جدید است اما صحت ندارد.

-سؤال: خانه استاد در حسین‌آباد در چه وضعیت
است؟

-جواب: بعد از تلاش زیاد مقدار ۲۰ میلیون اختصاص داده شد اما هیچ‌گونه اقدامی برای بازسازی آن نشد تا خانه استاد آسیب و دیوارها و سقف آن خراب شد. بعد مدتی آقای کاوه بهرامی در مستندی که ساختند این مکان را نشان داده و باعث شد بازسازی خانه صورت گیرد که متأسفانه اقدام زیادی صورت نگرفت.

خبرنگار: یونس خدادوست