حجتالاسلام محمد سروش محلاتی، پژوهشگر دینی، در جمع اساتید و دانشجویان و کارکنان سازمان جهاد دانشگاهی به توضیح موضوع بررسی فقهی حق اعتراض در سیره فاطمی پرداخت.
به گزارش اختر شرق؛ وی سخنان خود را تفسیر ماهیت اعتراض و تفاوت اعتراض و مخالفت آغاز کرد و سه نکته مهم در خصوص اعتراض و جامعه و شرایط آن بیان کرد.
حجتالاسلام محلاتی بیان کرد: قبل از ورود به مبحث بررسی فقهی حق اعتراض در سیره فاطمی باید اشاره شود که انتخاب این موضوع با تناسب شخصیت حضرت زهرا و سیره آن حضرت یک ارتباط تام دارد ازاینجهت که ما به لحاظ تاریخی اولین موردی را که در اسلام با یک جریان اعتراضآمیز در برابر حکمت مواجه میشویم. چنین چیزی پیش از آن در میان مسلمانان شناختهشده نبوده است.
وی ادامه داد: در دوران پیامبر ایشان از اصحاب خود نظرخواهی و مشورت میکردهاند و گاهی اوقات برخی افراد نسبت به برخی تصمیمات یا اقدامات پیامبر نقد داشتهاند اما اعتراض بهصورت یک جریان اجتماعی در آن زمان اتفاق نیفتاده بود و درواقع نسبت به شخص پیامبر همه مسلمانان توافق و تسالم داشتند که اینها مانع از اعتراض در مسائل فقهی و حکومتی میشد و اگر کسی برخورد انتقادآمیزی با پیامبر داشت جزو کسانی بود که ایمانش دچار ضعف و سستی بود.
وی خاطرنشان کرد: پس از وفات پیامبر به فاصله چند روز حوادثی که اتفاق افتاد منجر به این شد که حضرت زهرا درصحنه اعتراض حضور پیدا کنند و تا آن زمان هیچ نمونه دیگری دیده و شنیده نشده بود که شخصی به مسجد آید و در جمع مهاجران و انصار و شخص خلیفه یک سخنرانی مفصل با موضوع اعتراض علیه حکومت داشته باشد.
این پژوهشگر دینی بابیان این نکته که اعتراض با مخالفت متفاوت است، تصریح کرد: مخالفت به معنای تمرد و نافرمانی و تخلف از دستورات حکومت است؛ اعتراض یک نوع اقدام و رفتاری است که مشروعیت حکومت را در برخی از موارد و گاه در همه موارد زیر سؤال میبرد مانند شخص که در تعهد نسبت به یک قانون و دستورالعمل کوتاهی میکند و مرتکب تخلف میشود، عکس این حالت هم مانند شخصی است که مرتکب هیچ تخلفی در حکومت نشده است اما درعینحال یک فرد معترض است.
حجتالاسلام محلاتی اظهار کرد: اعتراض دو گونه است؛ گاهی اعتراض شخصی است، یعنی شخص به لحاظ اینکه خودش مورد ظلم و تعدی قرارگرفته است اعتراض میکند و دیگری اینکه، گاهی اعتراض جنبه عمومی دارد یعنی به جهت اینکه در جامعه ظلم و فساد وجود دارد و حق عموم تضییع میشود که نسبت به حکومت اعتراض میشود. درباره مشروعیت هر دو میتوان بحث کرد، اولی دفاع از حق خود و دومی دفاع از حق عمومی مردم.
این پژوهشگر دینی بابیان این مطلب که در بررسی پایه و اساس مشروعیت اعتراض وقتیکه صحبت از مشروعیت اعتراض میکنیم میبایست این سؤال را به لحاظ فقهی، سیاسی و اخلاقی پاسخ داد، اذعان کرد: در بحث اخلاقی باید بررسی شود که آیا اعتراض کردن یک فعل اخلاقی است یا اعتراض نکردن یک فعل اخلاقی است مخصوصاً در موضعی که دفاع از حق خود مطرح است.
وی ادامه داد: در بحث فقهی بحث پسندیده یا ناپسند بودن اعتراض نیست، فقه درباره حکم اعتراض بحث میکند و به این میپردازد که اعتراض در برابر حکومت آیا جایز است یا واجب و یا حرام.
وی افزود: در بحث سیاسی به این موضوع پرداخته میشود که آیا اعتراض جزو حقوق شهروندان است و در جامعه به رسمیت شناخته میشود یا خیر.
حجتالاسلام محلاتی پس از بیان این سه نکته که بیشتر جنبه مقدمه داشت به معنای اعتراض پرداخت و گفت: مبنای اعتراض به لحاظ فقهی دو مبنای متفاوت است.
وی عنوان کرد: در مبنای اول، شخص احساس میکند حقی از او تضییعشده است؛ در این مبنا به لحاظ فقهی آیات و روایاتی داریم که انسان را تشویق میکند اگر مورد ظلم و ستم قرار گرفت، اعتراض کند مانند آیهای از سوره نسا: «خداوند آشکار کردن بدیها و بدگویی را نمیپسندد مگر کسی که مورد ظلم و ستم قرارگرفته باشد و این شخص مظلوم میتواند بدی و ظلم ظالم را افشا کند».
این پژوهشگر دینی بابیان این مطلب که مبنای دوم نهی از منکر است، تصریح کرد: در این مبنا با منکر و فساد و ظلم مواجهیم اما اینکه از چه کسی یا بر چه کسی واردشده موضوعیت ندارد. طبق آیه «المومنون و المومنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» مسئله امربهمعروف و نهی از منکر جنبه جنسیتی ندارد و تفاوتی در این تکلیف بین زنان و مردان نیست بلکه نسبت به یکدیگر ولایت دارند و اینکه همه آحاد جامعه حق نهی از منکر کردن دارند ولایت عمومی همه مسلمانان نسبت به یکدیگر است.
وی تصریح کرد: مسئله اساسیتر این است که آیا حق اعتراض در فقه امامیه و مذهب و شریعت ما پذیرفتهشده است یا خیر و اگر پذیرفتهشده دارای چه قلمرو و گسترهای است و مردم در برابر چه افراد و گروه و موضوعی میتوانند اعتراض داشته باشند.
حجتالاسلام محلاتی بابیان اینکه چند دیدگاه مختلف درباره مسئله اساسی وجود دارد، گفت: در دیدگاه اول، در حکومت مشروع اعتراض جایی ندارد و در حکومت غیر مشروع میتوان اعتراض کرد چون در حکومت مشروع دو فرض وجود دارد. فرض اولشخص که در رأس حکومت است شخص معصوم است و چون معصوم خطا و اشتباه و ظلم نمیکند موردی برای اعتراض وجود ندارد. فرض دو در رأس حکومت ولیفقیه عادل وجود دارد که در برابر او اعتراض جایز نیست چون در روایات آمده است که کسی که نسبت به حاکم اسلامی و فقیه جامعالشرایط اعتراض بکند بهمانند این است که بر ائمه اعتراض کرده است.
وی ادامه داد: در دیدگاه دوم، تفصیل؛ بین حکومت دارای پیشوای معصوم با حکومت دارای پیشوای غیر معصوم، اگر امام معصوم در رأس حکومت قرار داشته باشد اعتراض جایز نیست ولی اگر پیشوای غیر معصوم در رأس حکومت باشد اعتراض جایز است حتی اگر مجتهد جامعالشرایط باشد. در این تفصیل عصمت و عدم عصمت مبنا است.
این پژوهشگر دینی در خصوص دیدگاه سوم مطرح کرد: اساساً در حکومت موضوع عصمت، عدالت، مشروعیت و عدم مشروعیت هیچ دخالتی در رأس اعتراض ندارد و اعتراض یک حق عمومی در هر نظام حکومتی است.
وی افزود: اگر مسئله اعتراض را به مشروعیت جامعه گره بزنیم با یک مصیبت بزرگ مواجه میشویم چون همه حکومتها مدعی مشروعیت هستند.
وی با اشاره به اینکه اعتراض به شکل گسترده در سطح جامعه اولین بار توسط حضرت زهرا اتفاق افتاد به توضیح بیشتر این موضوع پرداخت و گفت: این حضرت در جریانی که پشتوانه اجتماعی دارد و تعداد کثیری از مسلمانان مهاجر و انصار حضور دارند شخص خلیفه را مورد خطاب قرار میدهد و خطاها و ظلمهای حکومت را بیان میکند و اینگونه ایشان مؤسس موضوع اعتراض در اسلام شناخته میشوند آنهم درزمانی که فقط یک هفته از وفات پیامبر گذشته بود.
وی افزود: حضرت زهرا سخنان خود را در چند بخش بیان کردند یک بخش مربوط به حقوق شخصی حضرت مانند ارث پدری است و اینجا این مسئله مطرح میشود که چرا حضرت زهرا چنین موضوع شخصی را مطرح کردند، آیا این کار درست است یا خیر که این موضوع در مقدمه دوم قرار میگیرد.
حجتالاسلام محلاتی بابیان سخن مرحوم مطهری نسبت به اعتراض حضرت زهرا «با توجه به اینکه علی و فاطمه بیاعتناترین مردم به مادیات دنیا بودند مخصوصاً زهرا که در دوران بعد از پدر آرزوی ملحق شدن به پدر را داشت و این پافشاری را در احقاق حق خود داشت دلیل بارزی است بر وظیفه بودن احقاق حق، زندگی تنازع بقا نیست اما کوشش برای بقاست.» اشاره کرد: حق گرفتنی است نه دادنی و گرفتن حق دو نوع است، متصرعانه یا متکدیانه یا مجدانه و شجاعانه. در اسلام فدا شدن برای جمع مال و ثروت فنا شدن است اما فدا شدن برای احقاق حق شهادت است.
این پژوهشگر دینی در پایان خاطرنشان کرد: بخش دیگر سخنرانی حضرت زهرا بیان کردن مصائب و مشکلات عمومی مردم بود در این رابطه سخنی از علامه طباطبایی از جلد ۱۹ تفسیر المیزان بیان کرد: آیا در مصائب و مشکلات انسان باید صبر و استقامت و خویشتنداری کند یا خیر. در پاسخ به این سؤال بیان میکند بعضی از مصائب هستند که صبر و تحمل نسبت به آنها جایز نیست و انسان هر مقدار که توان دارد باید در برابرشان اعتراض کند اما در مصائب امتناع ناپذیر مانند بیماری و مرگ عزیز باید صبر و تحمل پیشه کرد.
خبرنگار: عاطفه مرتضایی