مشکل اساسی معلولین ویلچری است که استفاده می‌کنند

نویسنده قوچانی گفت: مشکلات قشر معلول خیلی زیاد است اما مشکل اساسی معلولین ویلچری است که استفاده می‌کنیم چون به بدترین نحوه برای ما ساخته‌شده است؛ ویلچرها استاندارد نیست و ازلحاظ کیفیت بسیار ضعیف و پایین است.

به گزارش اختر شرق؛ بزم پنجم «شب‌های واژه» با حضور
جمعی از فرهیختگان شهرستان قوچان برگزار و گفتگوی صمیمی با اعظم نیازمند نویسنده
کتاب «کسی که نبود» توسط مجری برنامه، آقای قنبر پور در مجموعه فرهنگی و هنری خانه
کوچیک این شهرستان انجام شد.

-سؤال: لطفاً خودتان را معرفی کنید.

-جواب: اعظم نیازمند هستم، متولد 1354 و از سال 77 با
ورود به انجمن نوعی خبوشانی و آشنایی با استادی همچون آقایان اسعدی، خاکشور،
تقدیسی، کلیدری فعالیتم را در عرصه نویسندگی و شعر آغاز کردم.

– سؤال: در خصوص کتاب «کسی که نبود» توضیح دهید.

– جواب: این کتاب به‌عنوان اولین اثرم در عرصه
نویسندگی، در آبان ماه 1392 چاپ شد و اکثر سوژه‌های داستان‌های بنده در این کتاب مختص
کودکان معلول جسمی نوشته‌شده و سعی کرده‌ام دردهای اجتماعی را برعکس شعر که احساسی
است، مطرح کنم.

-سؤال: انتشار کتاب در سطح کشور یا استان بود؟

-جواب: در سطح استان بود البته متقاضیانی از سوی
استان‌های دیگری همچون خراسان شمالی، تهران، تبریز و بوشهر این کتاب را دریافت
کردند.

-سؤال: چند نسخه از این کتاب چاپ شد؟

-جواب: یک هزار نسخه چاپ شد و حدود دو ماه از انتشار
کتاب نگذشته بود که تمامی نسخه‌ها به فروش رسید.

-سؤال: تصمیم به چاپ مجدد کتاب دارید؟

-جواب: بله؛ تصمیم دارم کتاب با ویراستاری مجدد و
داستان‌های جدیدی که به کتاب اضافه می‌شود دوباره چاپ شود.

-سؤال: برنامه بعدی شما برای نویسندگی چیست؟

-جواب: مجموعه شعری را تهیه‌کرده‌ام که تا اردیبهشت‌ماه
99 به چاپ خواهد رسید و رمان رشید خان که طرح این رمان به تصویب رسید و فصل اول
کتاب نوشته‌شده اما با توجه به اینکه این کتاب یک کتاب تاریخی است نیازمند مطالعات
بیشتری برای نوشتن این کتاب دارم.

-سؤال: تحصیلاتتان؟

-جواب: فوق‌لیسانس روان‌شناسی

-سؤال: با توجه به اینکه شما نویسنده و شاعر هستید چرا رشته روان‌شناسی را انتخاب کردید؟

-جواب: نویسندگی و روان‌شناسی به هم ارتباط دارند؛
اینکه وارد رشته روان‌شناسی شدم به این دلیل بود که شخصیت‌های داستانی خودم را
بهتر بشناسم؛ من باید بدانم که شخصیت‌های داستانی من بر اساس کدام تعریف از روانشناسی
است؛ می‌خواهم شخصیت‌های داستانی‌ام ریشه داشته باشد تا خیلی بیشتر خواننده را جذب
کند.

-سؤال: ایده اصلی کتاب چگونه شکل گرفت؟

-جواب: من در جامعه معلولین قوچان هستم و به‌طور مثال
روزی حدود 10 یا عده موش به آن جامعه حمله کردند و وقتی بچه‌ها با آن شرایط جسمی و
ویلچر از اتاق فرار می‌کردند ایده «موش لنگ» در آنجا به ذهن من آمد و یا ایده
داستان تیمارستان را از برخوردهای روانی که بین دو نفر دیدم، شکل گرفت.

قشر معلول هرکدام هزار سوژه هستند؛ مشکلات قشر معلول
خیلی زیاد است اما مشکل اساسی معلولین ویلچری است که استفاده می‌کنیم چون به
بدترین نحوه برای ما ساخته‌شده است؛ استاندارد نیست و ازلحاظ کیفیت بسیار ضعیف و
پایین است.

من و دوستانم برای همین مشکل در خیابان افتاده‌ایم؛
باقی موارد همچون رفت‌وآمد با وسایل نقلیه عمومی و غیره برای معلولین مناسب نیست و
باید همیشه از خودرو شخصی استفاده کنیم.

گاهی افراد می‌توانند شرایط را برای ما آسان‌تر کنند
اما انجام نمی‌دهند؛ زیرا اکثراً معلولین را به این چشم می‌بینند که معلولیت جسمی
برابر با معلولیت ذهنی…

-سؤال: سخن آخر؟

-جواب: نویسندگی، شعر، مشاعره، نمایش‌نامه، موسیقی،
نقاشی و غیره نیاز به داشتن پا ندارد. سه هزار معلول در قوچان وجود دارد که به‌راحتی
می‌توانستند بهترین‌ها باشند چون معلولین جسمی و حرکتی به لحاظ تحصیلی مشکل ندارند
ولی اکثراً این افراد انگیزه‌ای برای فعالیت ندارند.

می‌خواهم به قشر معلولین بگویم که باافتخار می‌گویم
شهریه دانشگاهم را بهزیستی پرداخت کرده و تمام افراد معلول می‌توانند به‌راحتی
تحصیل کنند و بیایید در عرصه نویسندگی، نمایشنامه‌نویسی، تئاتر و غیره فعالیت
کنید.

بسیاری از نمایشنامه‌های معلولین توسط افراد فاقد
معلولیت نوشته‌شده و یا نمایشنامه‌هایی را تغییر داده‌اند و برای این قشر آماده
کرده‌اند درصورتی‌که این نمایشنامه‌ها بازندگی این قشر همخوانی ندارند و یا تئاتر
نیز به همین شکل…